۱۳۹۴/۰۸/۱۳
سخنی کوتاه در باره انواع روشنفکران
روشنفکران به طور کلی دو دسته هستند. یا چپ و یا
راست. چپ ها را رادیکال هم می نامیدند و می نامند. (البته در زمان کنونی رادیکال و
رادیکالیسم را به هر بی سر و پایی می چسبانند. از بنیادگرایان رژیم جمهوری آخوندی
گرفته تا داعشی ها و دیگر بنیادگرایان "اسلامی"! – هر چند نه در عرصه
روشنفکری).
پیش از این، چه گواراها، حنیف نژادها، شریعتی ها،
جزنی ها، شعاعیان ها، و ... رادیکال به حساب می آمدند! هم به دلیل جهت گیری های
اقتصادی و هم دیدگاه های سیاسی.
راست ها را لیبرال هم می نامیدند. از کارل پوپر
گرفته تا مهندس بازرگان خودمان. هم به خاطر دیدگاه های اقتصادی و هم سیاسی. و
البته امروزه رفسنجانی و حسن روحانی و ... – هر چند نه در عرصه روشنفکری - را هم
لیبرال می خوانند!
اما در این میانه، آنچه روشنفکران "رادیکال"
را از روشنفکران "لیبرال" جدا می سازد، جهت گیری های عدالت خواهانه آنهاست.
روشنفکران رادیکال علاوه بر تمایلات آزادی خواهانه و سیاسی، به عدالت اقتصادی و
توزیع عادلانه ثروت و برابری اقتصادی نیز باور عمیق دارند، در حالی که در
روشنفکران و سیاست گرایان وابسته به لیبرالیسم و بورژوازی، چنین تمایلی وجود ندارد
و یا اگر هم وجود دارد، نقش محوری و اساسی را بر عهده ندارد.
تمایلات عمده روشنفکران رادیکال و چپ گرا، تمایلات
سوسیالیستی ست، در حالی که تمایلات جریانات لیبرالی اقتصاد آزاد و بی در و پیکر
بورژوایی است. هر کس تا آنجا که میدان می یابد، سرمایه اندوزد و کار خویش پیش برد.
مهم نیست که بیشتر سرمایه های یک ملت در دست کمتر از ده درصد جمعیت باشد! در صورتی
که در بینش روشنفکران و مبارزانی که گرایش سوسیالیستی دارند، در کنار دغدغه های
سیاسی آزادی طلبانه، افسارگسیخته گی سرمایه داری و فقر توده های مردم نیز، از جمله
شاخصه های اصلی تفکر و جهت گیری آنهاست!
و البته روشنفکری دیگری نیز وجود دارد و آن روشنفکری
آکادمیک و تحقیقی ست. که فقط به واقعیت ها می پردازد. و هیچ نوع رابطه ای بین
واقعیت های علمی، و محسوس و نیازهای اجتماعی برقرار نمی سازد. به بیانی دیگر، به
خیر و شر دنیا کاری ندارد!