۱۳۸۴/۰۴/۰۳

۱۳۸۴/۰۳/۱۳


عجب ماهی است این خرداد خونین!
گویا سمبل های نبرد تاریخی آزادی و عدالت در این ماه به جاودانه گی پیوسته اند و سمبل های حاکمیت اختناق و ظلم و نابرابری نیز در همین ماه. هم نمایندگان اسلام نوگرا در همین ماه به شهادت رسیده اند و هم برجسته ترین سخنگو و نماینده اسلام "بنیادگرای ارتجاعی" و ضدبشری آخوندی در این ماه به "آنجا" که جای گاه واقعی اش می باشد، رسیده است!
عجب ماهی است این خرداد خونین! که در روزهای آغازین آن (سوم و چهارم) بنیانگزاران دو جریان ترقی خواه و ضد ارتجاعی (سازمان مجاهدین خلق و گروه فرقان) به شهادت می رسند و در روزهای پایانی آن برجسته ترین اندیشمند نوگرای مذهبی معاصر، علی شریعتی، و نیز مجاهد شهید رضا رضایی.
در این باره بیشتر سخن خواهم گفت...
دیروز یا امروز و یا شاید هم فردا – چه فرقی می کند؟ - سالروز مرگ روح الله خمینی است. مردی که به شهادت تاریخ فاصله حسین شدن تا یزید بودن را که در او به تار مویی بند بود، به سرعت طی کرد و در آنجا که جای گاه واقعی اش بود، قرار گرفت. او که در هیأت یک قدیس وارد کشور شده بود، در قامت یک ابلیس از "کشور" خارج شد. او با مردم و سرزمین ما چنان کرد که مغولان هم نکرده بودند. میوه خوران حکومتش، هر ساله در سالگرد مردنش، او را به عرش اعلا می رسانند و قهرمان حریت و عدالت اش می نامند و تجلیل ها و ...
حال آنکه تاریخ و مردم ما، قضاوتی دیگر از قساوت های نفرت انگیز وی دارند.
شعر زیر از احمد شاملو، درباره اوست... چندین بار بخوانیدش. آنچه باید گفته شود، او به زیبایی هر چه تمام تر باز گفته است!
* * *
احمد شاملو

تو را چه سود سر بر فلک بر فروختن
هنگامی که هر غبار راه لعنت شده نفرینت می کند
تو را چه سود از باغ و درخت
که با یاس ها به داس سخن گفته ای
آنجا که قدم بر نهاده باشی
گیاه از رستن تن می زند
چرا که تو تقوای خاک و آب را
هرگز باور نداشتی
فغان که سرگذشت ما
سرود بی اعتقاد سربازان تو بود
که از فتح قلعه روسپیان باز می آمدند
باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد
که مادران سیاهپوش
داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد
هنوز
از سجاده ها سر بر نگرفته اند.