۱۳۸۸/۰۷/۱۶

دکتر محمد ملکی را از یاد نبریم!

دکتر ملکی را از یاد نبریم!
در خبرها آمده است که خانواده دکتر محمد ملکی از وضعیت جسمانی و سلامتی وی ابراز نگرانی نموده و بر این باورند که حکومت گران، قصد نابودی ایشان را دارند। اصل خبر به شرح زیر می باشد:

"بعد از گذشت ۴۵ روز از بازداشت دکتر محمد ملکی و در حاليکه کماکان وی در سلول انفرادی نگهداری ميشود، اکنون نشانه ها حکايت از آن دارد که حال وی در زندان وخيم است و از اينرو خانواده را در بی‎اطلاعی مطلق گذاشته اند. در ۱۴ روز گذشته دکتر ملکی هيچ تماسی با منزل نداشته است و امروز، دوشنبه، قرار بود که طبق نامه کتبی قاضی پرونده، خانواده با وی در زندان اوين ملاقات داشته باشد، اما در پی مراجعه خانواده اعلام شد بازجو اجازه ملاقات نميدهد و وی ممنوع الملاقات است. اين درحالي ست که وکيل دکتر ملکی اطلاع يافته بود که ظاهرا بازجويی وی پايان يافته است. اين شواهد نشان دهنده اين است که همانطور که خانواده بارها در نامه به مسئولان هشدار داده بود، وضعيت سلامتی محمد ملکی وخيم است و احتمالا اتفاقی برای ايشان رخ داده که مقامات زندان از دادن هر نوع اطلاعی از وضعيت او خودداری مي کنند. دکتر ملکی در تنها ملاقاتی که حدود يکماه پيش در زندان با همسر و وکيلش داشته به شدت از مشکلات بيماری ابراز ناراحتی کرده و خواستار اقدام فوری جهت درمان بوده که عليرغم درخواستهای مکرر خانواده و وکلای وی، هيچ اقدامی توسط مقامات تاکنون صورت نگرفته است.
خانواده دکتر ملکی به شدت نگران وضعيت سلامتی ايشان بوده و بار ديگر هشدار داده و اعلام ميکند که مقامات عالی نظام ظاهرا با شيوه نرم و تدريجی و با علم به بيماريهای تهديدکننده سلامتی محمد ملکی، قصد حذف فيزيکی ايشان را دارند و از اينرو مسئول هرگونه اتفاق ناگواری برای سلامتی وی خواهند بود." خانواده ملکی - دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۸

دکتر محمد ملکی که اینک در آستانه هفتاد و شش سالگی قرار دارد، بیش از چند دهه سابقه مبارزه با استبداد شاه و شیخ را نیز با خود همراه دارد. او به جز صداقت، پاکی و عشق به مردم هیچ انگیزه دیگری نداشته و ندارد. دکتر ملکی، نه تنها نخستین رییس دانشگاه تهران پس از انقلاب، که جزو نخستین کاندیداهای مجلس شورا، از سوی نیروهای انقلابی و ترقی خواه، از جمله، سازمان مجاهدین خلق ایران، سازمان انقلابی شورا، و ... نیز بود. او در هنگامه ای که بسیاری از چهره های سابقه دار قبل از انقلاب، با تکیه بر سوابق مبارزاتی خویش، در جست و جوی نام و نشان و مقام بودند، پست برجسته ی علمی و معتبر ریاست دانشگاه تهران را در اعتراض به جو موجود رها کرد و عطایش را به لقایش بخشید. و البته این گذشت و رها کردن پست و مقام، تنها دلیل بزرگی و سلامت نفس ایشان نبوده و نیست. او در اعتراض به اختناق و دخالت دولت و حکومت در امور مربوط به دانشگاه، و اختناق موجود، به زندان رفت. و مورد انواع و اقسام شکنجه ها قرار گرفت. من خود هیچگاه به افتخار دیدار ایشان نایل نشدم. اما همسر مهربان ایشان، خانم قدسی میر معز را حد اقل دوبار در منزل پوران خانم شریعتی زیارت کردم. بانویی مهربان و صبور، که به شدت نگران دکتر ملکی بود و صد البته بسیار شجاع. درست به همانگونه که امروز در بیانیه ها و مصاحبه هایش می بینیم و می خوانیم. محمد ملکی را علیرغم سال ها مبارزه با استبداد شاهی و همراهی با نیروهای انقلابی، و همراهی با دکتر شریعتی و مجاهدین، به جرم ضد انقلاب و منافق و ... در دهه ی شصت روانه ی زندان نمودند. اما زندان گویا برای ایشان کافی نبود! او می بایست انواع و اقسام شکنجه های نماینده "امام راحل"، یا همان خمینی جنایت پیشه در زندان اوین و دادستانی انقلاب، به سردمداری لاجوردی معدوم را تجربه کند. که تجربه کرد!

اما ملکی پس از سال ها زندان و تحمل شکنجه، از پای نیفتاد و انسان تر از پیش بر پای خاست و تن به ابتذال ولایت نیالود. او بارها با نوشته ها و گفته های خویش، رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی را به چالش کشید و علیرغم اینکه هیچ نیروی مادی بالفعل در اختیار نداشت، کارگزاران حکومت را به نقد کشید. او نخستین کسی بود که در یک نامه رسمی در دهه هفتاد خمینی را به صراحت به دشمنی با آزادی متهم ساخت و عمل او را قلع و قمع آزادی خواهان ارزیابی نمود. هم او بود که در بیانیه ای دیگر سردمداران رژیم را به مناظره برای افشای شکنجه ها و جنایت های حکومتی در دهه شصت، به مناظره طلبید. او اینک در آستانه هفتاد و شش سالگی، در زندان حکومت آخوندی به سرمی برد. او به جز زبانش و حافظه اش، هیچ چیز دیگر برای مبارزه با استبداد و اختناق در اختیار ندارد. رژیم اما علیرغم تمامی امکانات مادی و قدرت نظامی خود، عاجز و ناتوان، تنها راه رهایی خود از این زبان گویا را نابودی او می داند. آنها در پی نابودی کسی بر آمده اند که زبان گویای اتفاقات دهه شصت می باشد. مردی که دایره المعارف (معلومات عمومی) شکنجه ها و جنایات دهه ی شصت می باشد؛ این سند و مدرک جنایات و خیانات تمامی شکنجه ها و بی رحمی ها و انسان کشی های دهه ی شصت. مردی که به رذالت و ابتذال تن نمی دهد و خود را و قلم خویش را به حراج نمی گذارد. او را نمی توانند تحمل کنند، چرا که زبان گویا و تلخی دارد و دوست دار آزادی و حقوق بشر است. او اینک، در اوج تنگنا و فشار و بیماری، و در عین حال استوار، منتظر همراهی و همیاری ماست. نگذاریم این دایره المعارف افشاگرانه حکومت جنایت و شکنجه، به دست جنایتکاران مدعی اسلام، خاموش شود. او را فراموش نکنیم!

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی